ایستگاه دوم: استراتژی دانش
گام اول: چرا استراتژی دانش؟
ایجاد استراتژی دانش بایستی بر اساس ضوابط و معیارهای زیر اجرا گردد.
- این فرآیند باید تعاملات و مناظرات استراتژیک در مورد دانش را درون تیمهای مدیریتی تسهیل کرده و تحریک نماید.
- تا حد امکان باید بر چارچوب و اصطلاحات جا افتاده کسب و کار تمرکز نمایید و از شیوهها و حتی اصطلاحات تخصصی مدیریت دانش استفاده نکنید.( هیچ کس دوست ندارد احساس نادانی کند، پس کلمههای پیچیده را برای کنفرانسها و همایشهای علمی نگه دارید.)
- استراتژی دانش بایستی به سیستم اندازهگیری و ارزیابی عملکرد سازمانی موجود متصل گردد تا تیمهای مدیریتی را قادر سازد خواستههای مدیریت دانش را به نتایج بهبود مرتبط با شاخصهای کسب و کار اتصال دهد.
- بایستی بتوان مدل و ابزارهای پیشفرض آن را با سیستم برنامهریزی سنتی سازمان یکپارجه کرد تا یک دیدگاه جدید و موثر به کل سیستم افزوده شود، نه اینکه خط مشی جدایی برای برنامهریزی به وجود آید.
- فرآیند این مدل باید از دیدگاههای مختلف مانند حجم فعالیتها، گستره فعالیتها و زمانبندی انعطافپذیر باشد.
شکلگیری استراتژی دانش
هنگامی که استراتژی کسب و کار با ویژگیهای اساسی یک استراتژی دانش در میآمیزد، موفقیت تضمین شده است. این خواسته دقیقا موردی است که ابزار استراتژی دانش برآورده میسازد:
- استراتژی دانش به شما کمک میکند بین توسه کسب و کار و تغییرات احتمالی، شاخصهای کلیدی عملکرد و حوزههای دانش مورد نیاز، ارتباطی منطقی برقرار سازید.
- استراتژی دانش وضعیت فعلی و وضعیت هدف این حوزههای دانش را معین مینماید.
- سپس با کمک این ابزار، میتوانید با توجه به دیدگاهها و سطوح درک و جزئیات مدیران و متخصصین ردههای مختلف در یک فرآیند زنجیر وار طرحهای عملیاتی در زمینه مدیریت دانش را به زبان تخصصی و هر بخش ایجاد نمایید.
- تمامی این روند میتواند حضور و تعلق خاطر مدیریت سازمان شما را هم تضمین نماید و منجر به وضعیتی گردد که موفقیت سازمان، با نظارت مستقیم بر فعالیتهای متنوع تعییین شده، اهداف و اثرات متقابل در استراتژی دانش قابل بررسی و ارزیابی باشد.
با داشتن استراتژی دانش میتوانید انتظار داشته باشید که:
- پروژههای اجرایی مدیریت دانش به یک جهتگیری متناسب با اهداف کسب و کار میرسند و منابع تخصیص داده شده به آنها بر مواردی متمرکز میگردد که بیشترین اثر را در کل سازمان دارد.
- اگر مدیریت دانش و دیگر نظامهای مدیریتی مرتبط با دانش برای حل مسائل و خلق راه حلهای مدیریت دانش به با هم به تعامل بپردازند، همافزاییهای بالقوه و موثر میتواند آشکار گشته و از کمبودها و عارضههای سازمانی اجتناب گردد.
تمامی این منافع اساسا مرتبط با مدل دانش جامعی است که دیدگاه زیر را در بر دارد:
“تمامی دانش مرتبط با کسب و کار در سازمان، به صورتِ توزیع شده است”