گام هفتم: استراتژی دانش و استراتژی مدیریت دانش
استراتژی دانش: ابزاری است که میتواند توسط صاحبان کسب و کارها، تیمهای مدیریتی آنان، اجزای مختلف سازمانی و حتی افراد، به منظور برنامهریزی، پیادهسازی، کنترل اعمال و مدیریت موفقیت آمیز تغییرات با تمرکز بر دانش مربط با کسب و کار، مورد استفاده قرار گیرد.
استراتژی دانش بر مهمترین اهداف و تغییرات تمرکز نموده، مشخص مینماید کدام یک از حوزههای دانش بر کسب و کار موثر است، این اثر تا چه حد قوی است، در هر یک از این حوزههای دانش در قالب معیارهای تخصص، اعتبار، انتشار و مستند سازی چه کمبودهایی وجود دارد و نهایتا معین مینماید که کل سازمان دانش محور در برابراین موارد چه عملی میتواند انجام دهد.
استراتژی مدیریت دانش: یکی از مراحلی که در توسعه مدیریت دانش در سازمانها بایستی در نظر بگیریم،ایجاد بستر استراتژیک برای مدیریت دانش، پس از شناسایی و ایجاد استراتژی دانش سازمان است؛ اما ایجاد استراتژی مدیریت دانش، اتصال آن به استراتژیهای کنونی، انتقال آن به اجزای سازمان و ایجاد تغییر در استراتژیهای مدیریت دانش به دلایل زیر کار چندان آسانی نیست:
– یک استراتژی اثر بخش مدیریت دانش باید نیازها و مشکلات اساسی سازمان را پاسخ دهد؛ اما سازمانها اغلب در شناسایی و اولویتدهی مشکلات اساسی خود در زمینه مدیریت دانش مشکل دارند.
– برای پاسخ به مشکلات و نیازهای مدیریت دانش، همانطور که دیدیم مدلها، تکنیکها و ابزارهای بسیار متنوعی وجود دارد، از سوی دیگر سازمان در برنامهریزی مدیریت دانش با منابع و امکانات معینی روبروست، استفاده بهینه از این منابع و تخصیص صحیح آن به راهکارهای موثر مدیریت دانش نیز کاری آسان نیست. از سوی دیگر همواره سبدی از تکنیکها و فناوریها میتواند استراتژیهای سازمان در زمینه مدیریت دانش به هدف برساند.
– به دلیل طبیعت دانش و مدیریت دانش، اندازهگیری موفقیت استراتژیهای مدیریت دانش، کمی پیچیده به نظر میرسد و به دلیل همین پیچیدگی سازمانها و مشاوران مدیریت دانش ترجیح یمدهند آن را در نظر نگیرند اما مدیریت دانش زمانی ارزش دارد که بتوانیم اثر آن را در کل زنجیره ارزش سازمان و در قالب نتایج عملکرد سازمان نشان دهیم.
– درکشور ما، اغلب با سازمانهایی روبرو هستیم که علیرغم در اختیار داشتن اسناد استراتژیک، دارای سیستم برنامهریزی و مدیریت استراتژیک نهادینه نیستند، در چنین شرایطی نمیتوان مسیر آسانی برای ایجاد استراتژیها اثر بخش مدیریت دانش پیشبینی کرد.
زنجیره ارزش دانش: استفاده از مفهوم زنجیره ارزش به منظور آزمایش اثر بخشی داخلی سازمان و رقابت پذیری آن، در مدیریت دانش نیز میتواند مورد استفاده قرار گیرد. زنجیره ارزش، شیوهای است برای بررسی ویژگیها و محدودیتهای همافزایی موجود میان فعالیتهای داخلی یک سازمان.
برای هر سازمان، زنجیره ارزش به مجموعه فعالیتهای خلق کننده ارزش گفته میشود که از منبع مواد اولیه و تامین کنندگان شروع شده و تا زمانی که محصول به دست مصرف کننده میرسد ادامه پیدا میکند.
زنجیره ارزش یک ابزار عمومی برای استراتژی کسب و کار است، اما میتوان از آن به خوبی برای مدیریت دانش استفاده کرد. هرفعالیت زنجیره ارزش درس ازمان شامل تولید، پردازش و انتقال اطلاعات است؛ بنابراین مدیریت دانش میتواند اثر قابل ملاحظهای زنجیره ارزش و خلق ارزش در سازمانها در سازمانها داشته باشد. میتوان ادعا کرد سیستم جامع ارزش، به نوعی یک مدل جریان اطلاعات است که نه تنها نقش و اهمیت اطلاعات را در کسب مزیت رقابتی دریک سازمان بیان میکند، بلکه با تبدیل شدن به دانش میتواند بین تامین کنندگان و مشتریان، اتصالها و مزیتهای رقابتی ایجاد کند.